سوال دوم : به نظر شما بهترین ایدولوژی سیاسی برای وضع حال حاظر ایران چیست؟
مسلما" تنها راه خروج از بحران یکپارچه سازی مدیریت جهانی است ، که در سخنان رفته به آن اشاره شد.
با ذکر این نکته ..... که صد البته منظوراز ایجاد حکومت جهان وطنی..... حکومت سلطه گرانه یک اندیشه یا یک قوم بر همه جهان مانند آنچه امروز ایالات متحده آمریکا در پی آن است نیست .
سوا ل سوم :به نظر شما تفکر"جهان وطنی" کمی پذیرشش برای مردم ما سخت نیست؟
بنظرم بشر خسته از جنگ ،گرسنگی ،ظلم و بی عدالتی . اگر به مفهوم واقعی اندیشه جهان وطنی پی ببرد هرگز از آن دست نخواهد شست. چه ایرانی باشد ، چه هر ملیت دیگری داشته باشد.
درود استاد عزیز طی گفت و گوی چند شب پیش که با شما داشتم شما به بنده پیشنهاد کردید که اول مقاله های شما را بخوانم و بعدا اگر پرسشی بود مطرح کنم.بنده تعدادی از مقاله های شما را خواندم.جدا از بحث عقیده و دین و مذهب احساس کردم که شما در زمینه سیاسی به کمونیسم گرایش دارید.مثلا عقاید دینی شما و همچنین طرفداری شما از جهان وطنی از عقاید کمونیسم است....از آنجایی که بنده فکر میکنم بحث سیاسی بسی مهمتر از بحث عقیدتی باشد از این رو که به کل جامعه مربوط است و مثل مذهب عقیده شخصی نیست به این فکر افتادم که در زمینه سیاسی که البته بی ارتباط با مبحث عقیدتی هم نیست پرسش هایی را مطرح کنم.البته شما آزاد هستید که پاسخ ندهید. به هرحال بنده پرسش ها و کمی از عقایدم را مطرح میکنم شما اگر صلاح دیدید پاسخ دهید. 1.شما معتقد به کمونبست یا چیزی شبیه به آن هستید؟ 2.به نظر شما بهترین ایدولوژی سیاسی برای وضع حال حاظر ایران چیست؟ 3.به نظر شما تفکر"جهان وطنی" کمی پذیرشش برای مردم ما سخت نیست؟ 4.به نظر شما بهتر نیست که با توجه به روحیات و عقاید حال حاضر ملت ایران بجای جایگزینی "بی خدایی" بجای مذهب،یک آیین دیگر مثلا زرتشت که آیین آزادگی است را جایگزین کنیم که راحت تر قبول کنند و یا بجای حس اسطوره پرستی شیعی آنها ناسیونالیسم را جایگزین کنیم؟ 5.این را قبول دارید که مردم ما در حال حاظر به هیچ وجه حاظر به پذیرش عقاید کمونیستی و همانند آن نیستند؟ بنده شخصا از لحاظ فلسفی و عقیدتی با شما اختلاف چندانی ندارم.
: استاد دلتنگ رفتنم …….. : کجا؟ : آسمون : چی بگم ? : هرکاری میکنم نمیتونم رو زمین بند شم . :ولی من اصلا دل تنگ رفتن نیستم. هرچند دل به ماندن هم نبست…… به رفتن فکرنکن. این یک روند طبیعی وخودکار هست .که خودش رو بموقع به همه چی تحمیل می کنه. به چگونه موندن فکر کن ، که کاری ست جانانه و سخت ، با این روال موجود رفتن ها .
فهیم : استاد، میدونستین من دیر فهمیدم؟ قطار منتظر هیچ کس نمی مونه .... استاد : مخالفم ، هیچوقت برای فهمیدن دیر نیست. فهیم : نگاهم سمت آسمون بود. استاد : آسمان تنها یک شبهِ سیاه است. وقتی بری تو دلش، تازه می فهمی جهنم حقیقی ، خودشه. فهیم : استاد شما چقدر پرانرژی هستید!!!! استاد: تو هم پر انرژی هستی . اما متاسفانه انرژی ات رو بی دلیل هدر می کنی ....... تو یه استعداد نابی ، که خودت رو درچنبره اوهامی احمقانه ، برای فرار از این تیز هوشی .... که احمق های دور و برت دراجتماع نمی فهمنش ،مخفی می کنی. ....... به جای اینکه خودت روگم کنی . او ن هارو بریز توی زباله دونی اوهام ...... اما در مورد آسمون تیره وسیاه . که با جعبه لوازم آرایش جو زمین ، خودش رو بزک کرده و آبی نشون میده آسمون خونه ظلمات و تاریکیه . که با استفاده از نور جهان ستارگان روشن فقط یک هشتم از وجود خودش بزک می کنه.آسمون آبی اصالت نداره ، بیشتر یک تابلو نقاشی هست .که منظره ای زیبا بوجود می اره.
نگاهی حقوقی به گول ظاهر خوردگی : از منظر حقوقی می توان این بحث را به سه بخش مختلف تقسیم نمود. 1 - مباحث حقوقی 2 - مبانی کیفری 3 - مبانی حقوق کیفزی در این گفتار به بخش اول یعنی مبانی حقوقی گول ظاهر خوردن می پردازیم. و در گفتار های بعد دو بخش دیگر را نیز مورد مداقه و تفسیر قرار خواهیم داد.
علی الظاهر در این ماجرا دو طرف دعوا وجود دارد : اول : کسی که گول ظاهر را خورده که فاعل یا وخوانده محسوب می گردد دوم : آنکه گول ظاهرش خورده شده . که مفعول است و خواهان....
نیم نگاهی فلسفی به گول ظاهرخوردگی. ========================= درگول ظاهرخوردگی ، شما چیزی می خورید. که هرچندخوردنی هست. اماخوردنی نیست. شماچیزی می خوریدکه قطعا" نخوردنی است. در این زمان ، این بحث حادث می شود که اگر نخوردنی است پس چه جوری خوردنی است و اگر خوردنی است پس چرا نخوردنی ؟ من ، فیساقورص . ارثتو ، ارشمیدص ، بغرات و علیرضا برادر زاده ام نفهمیدند چی شد . .......... شما متوجه چیزی شدید ؟ اگر فهمید .ما را هم خبر کنید.
این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام .
و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است.
به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.